قضاوت کورکورانه

نام کاربری : پسورد : یا عضویت | رمز عبور را فراموش کردم


اگر براي اولين بار است كه از فروم ما بازديد مي كنيد به شما خوش آمد مي گوييم. شما مي توانيد بعد از خواندن قوانين انجمن در انجمن ما ثبت نام كنيد و براي مشاهده گفتگو ها به انجمن مورد علاقه خود كليك كنيد. در غير اين صورت شما به تمام امکانات سايت دسترسي نخواهيد داشت.
ارسال پاسخ
تعداد بازدید 115
نویسنده پیام
panel123 آفلاین


ارسال‌ها : 12
عضویت: 18 /2 /1397


قضاوت کورکورانه
روزى مردی نزد عارف اعظم آمد و گفت من چند ماهى است در محله اى خانه گرفته ام
روبروى خانه ى من يک دختر و مادرش زندگى مى کنند
هر روز و گاه نيز شب مردان متفاوتى انجا رفت و امد دارند
مرا تحمل اين اوضاع ديگر نيست
عارف گفت شايد اقوام باشند
گفت نه
من هر روز از پنجره نگاه ميکنم
گاه بيش از ده نفر متفاوت مي ايند بعدازساعتى ميروند.
عارف گفت کيسه اى بردار براى هرنفر يک سنگ درکيسه انداز
چند ماه ديگر با کيسه نزد من بیا تا ميزان گناه ايشان بسنجم .
مرد با خوشحالى رفت و چنين کرد.
بعد از چند ماه نزد عارف آمد وگفت
من نمى توانم کيسه را حمل کنم از بس سنگين است
شما براى شمارش بیایید.
عارف فرمود يک کيسه سنگ را تا کوچه من نمی توانی بیاوری، چگونه میخواهی با بار سنگين گناه نزد خداوند بروى ؟؟؟
حال برو به تعداد سنگها حلاليت بطلب و استغفارکن ..
چون آن دو زن همسر و دختر عارفى بزرگ هستند که بعدازمرگ وصيت کرد شاگردان و دوستدارانش در کتابخانه او به مطالعه بپردازند .
{{ اى مرد آنچه ديدى واقعيت داشت
اما حقيقت نداشت }}
همانند توکه در واقعيت مومنی اما درحقيقت شيطان ...

بياييد ديگران را قضاوت نكنيم

جمعه 08 تیر 1397 - 16:58
نقل قول این ارسال در پاسخ گزارش این ارسال به یک مدیر
ارسال پاسخ



برای ارسال پاسخ ابتدا باید لوگین یا ثبت نام کنید.


پرش به انجمن :



Powered by Tem98 | Copyright © 2009 Rozblog Group